ای که از آتش عشقت شده ام مست و خراب
در برم نیستی و دل شده یک نقش در آب
قد و بالای تو را دیدم و خواب از سر رفت
نیمه شب گم شده ام در پس یک جرعه شراب
**********************************
از پس آینه ها دیده ام این طالع خویش
مات این بخت شدم در صف تقدیرم ، کیش
گرچه در موج زمان نیست دگر بذر خوشی
دل تاریک به نام است و شده ، تکه و ریش
**********************************
کاش در خاطره ها دل به فراسو میرفت
از زمان رد میشد روح به هر سو میرفت
در کنار شب و مهتاب و تبِ سوز نگار
دل من رقص کنان این سو و آن سو میرف
**********************************
میشکافم دل خود را ز تمام گله ها
تا سرآید غم دوری تو از فاصله ها
رعشه افتد به تنم شکوه برم من به کجا ؟
گر نگنجد به حریم شبم این حوصله ها
**********************************
میشود گل به سر ماه بپاشیم هنوز
مثل یک رود پر از هم همه باشیم هنوز
زیر این چتر پر از رنگ سیاهی آیا .....
قطره قطره عاشق نور نباشیم هنوز ؟
**********************************
مثل یک نور نشستی به شب تار
با سر انگشت شکستی غم گیتار دلم
گرچه این دل شده از خانه ز غم آواره
گوش کن این ضربانی که شده کار دلم
**********************************
میونِ چرخ گردونه زمینُم
در ایوونه یار نازنینُم
نمیتونُم بِگُم راز دلُم رو
حزین و خسته و زار و غمینُم
**********************************
به دور صورتت مَه هاله داره
چوخندی گل به گونَت چاله داره
به نخلستونِ مژگونِ سیاهت
هزارون مرغ عاشق لانه داره
**********************************
به دشتی میرَوُم که لاله باشه
میونه لاله ها ، آلاله باشه
بشینُم در بَرِش تا صبح فردا
عزیزُم فارغ از صد ناله باشه
**********************************
بیا ابرو کمونِ قد بلندُم
دلُم رو بر دلِ نازِت ببندُم
بیا بر غصه ی دنیا کنُم پشت
به این اقبال غم دیده بخندُم
**********************************
در این گلخونه ی دل یار گیرُم
به طاق آسمون دلدار گیرُم
چو در راه سفر موندُم به یکجا
شبونه دلبری غمخوار گیرُم
شعر از : افسون ![](http://www.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/72.gif)